ریحانه منریحانه من، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

ریحانه من

خاطره

1391/2/30 1:14
نویسنده : مامان ریحانه
319 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.com

امروز ریحانه خانم کارهای شیرینی انجام می داد که جالب بود کیف منو برداشته بودوانداخته بود گردنش

niniweblog.com

niniweblog.com

وجورابش روهم اورده بود تا پاش کنم اشاره به بیرون می کرد که بریم بیرون ولی من نبردمش چون کار داشتم تااینکه خوابش بردوالان لالاکرده خوا ب خوب ببینی niniweblog.com

دیروز صبح بردمش بیرون خونه خالش که با دوقلوهای خالش فاطمه زهرا وزینب وان یکی دختر خالش فاطمه زهرا بازی کنه

 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

 

موقع برگشتن کیف منو گرفته بود وانداختم گردنش نمی تونست راه بیاد تازه بهانه هم می گرفت بغلش کردم تا اروم بشه ولی بازم بهانه می گرفت سره راه یک پارک کوچلو درست کردن که یکی سرسره ودوتا تاب

niniweblog.com

niniweblog.com

گذاشتند بردمش که بازی کنه بازم بهانه گیری کرد ومن مجبورشدم ببرمش خونه که واقعا ددری شده     خوب مزاحمتون نشوم شب خوبی داشته باشید                  

               شب تان خوش

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ریحانه من می باشد